ایوب پس از ورشکستگی، ازمیر را برای کار در یک مزرعه گوجهفرنگی ترک میکند. دستمزدهای پرداخت نشده، ایوب را ناامید میکند و منجر به درگیری با سرکارگرش، هم، میشود. او تصمیم میگیرد او را بکشد، اما ناخواسته در شهر سرگردان میشود و خشمش فروکش ... ادامه و دانلود